گیلان بادام زمینی فروش بادام زمینی برنج و چای

بهترین و مرغوبترین بادام زمینی فروش بادام زمینی آستانه اشرفیه

گیلان بادام زمینی فروش بادام زمینی برنج و چای

بهترین و مرغوبترین بادام زمینی فروش بادام زمینی آستانه اشرفیه

فایده های سبزی جعفروقتی به بازار می رویم و سبزی می خریم حتما جعفری

فایده های سبزی جعفروقتی به بازار می رویم و سبزی می خریم حتما جعفری یکی از خریدهای ما از سبزی فروشی است این سبزی رنگش سبز است اگر ابی بود استقلالی ها بیشتر می خوردند انرا به صورت خام هم می توان راحت خورد جعفری از ان دسته سبزی ها است که طرفداران بی شماری دارد مثل طرفداران فوتبال استقلال یا ارساولیس مخصوصا دربی پرسپولیس فایده ای سبزی چعفری چیست؟ همین که چند برابر پرتغال ویتامین 3 ث دارد حودش نشان میده که چقدر جعفری جان فایده داره از بروز بیماری های لثه جلوگیری میکنه و ضد عفونی کننده هست و خواص های زیادترهم داره منبع: از سایت بسیار خوب ارمین تری دی دات کام armin3d.com

مرا بخور و سالم باش اسم من انار است

مرا بخور و سالم باش اسم من انار است قرمزم شیرینم و هم ترشم برای  سلامتی  بدن مفیدم بعضی وقتها به من کلپر می  زنند  و  می  خورند  اب انار  سرشار از موادی است که  برای سلامتی  پوست  مفید است  همه  ادمها  نمی توانند انار  ترش  بخورند بستگی  به  سرد مزاجی  یا  گرم مزاجی  انها  دارند برای دستگاه  گوارش  خوردن  انار  خیلی خوب  است و  برای  داشتن  قلبی  سالم و  رسیدن خون به  صورت  راحت  انار  بهترین هست  برای مفاصل  و  ارتروز  انار  عالیست دردهای  مفاصل  را  کم  می کند  من انارم اگر  از نارحتی اعصاب در رنجی  انار  بخور ..........

اون از بلندی افتاد و دست و پاهایش شکست

اون از بلندی افتاد و دست و پاهایش شکست جلوی چشمانش عشقش را زنده زنده خوردند  عشق اون اسبش بود و هیچکس در انطرفها هم نبود و از همه بدتر اینکه  چند تا از حیوانات  وجشی و درنده که  عاشق گاز گرفتن  و  خوردن  گوشت بودند ان هم طعمه ای که از  جایش  نمی  توانست حرکت کنه و تا چشم کار می کرد بیابان بود و صدای زوزه گرگها کم کم لاشخورها هم رسیدند مرد ناتوان چاره ای نداشت تا منتظر بماند و او را  بخورند هوا هم هر  لحظه  تاریک و تاریکتر می شد این مرد شکارچی اسلحه داشت اما اسلحه اش از کار افتاد چون از بالای ان درخت به پایین افتاده بود تنفگش نیز خراب شد کفتارها هم آمدند این مرد غذای لذیذی برای ان حیوانات درنده بود سگهای وحشی هم آمدند آسمان رعدو برق  شدیدی  زد و باران سیل آسا نیز آمد جهنمی در وسط بیابان بود مرد داد می  زد  ضجه می زد کمکم کنید ایا هیچکسی صدای مرا نمی شنود کمکم کن کمکم کن کمک کمک کم کم  مک مک م م م.. و دیگر هیچ صدایی نمی آمد و سالها بعد رهگذری از انطرف عبور می کرد  تیکه های استخوان یک انسان و یک اسب را  دید  و به  خودش  و  اسبش  نگاهی  کرد و   رفت بالای  همان  درختی که ان مرد  از انجا به پایین  افتاده بود ولی او که  نمی  دانست این مرد از همان درخت به پایین افتاده و سرنوشتش اینگونه شد اما نمی دونم چرا هر وقت چنین داستانی می نویسم  خیلی  کلیک میخوره این فقط یک داستان بود...... 

تا دست به اون موجود زنده زدم بزرگ شد دوباره دست زدم بزرگتر شد

آنقدر این  جونور بزرگ شد که  نمی  دونستم چیکار کنم وقتی  دست میزدم  بزرگ میشد  خیلی  کیف  می کردم  و  می  گفتم  بزرگ شو  عزیزم  بزرگتر  شو اون هم انگاری  خوشش میومد و با  زبان  بی  زبانی  می گفت  دست بزن  بزن  اون موجود رو دست زدم ناگهان بزرگتر شد دوباره دستش  زدم باز هم بزرگتر شد باز هم دست زدم دیدم اوه باز هم بزرگتر شد خلاصه من تا دست می زدم اون موجود زنده بزرگ و بزرگتر شد آنقدر بزرگ شد که منو با همه موجودات و سیاره زمین را خورد بدون اینکه گاز بزنه مثل یه لقمه خورد اون رفت دنبال خورشید اونو هم خورد بعدش ماه رو خورد  نپتون براش کوچک بود اونو نخورد بقیه ستاره ها  ستارگان  اصلا همه  سیارات رو خورد اون سیاه چاله رو هم با تمام بزرگیش خورد تا اینکه یک لقمه چرب و نرم دید اونو  نتونست بخوره چون اون اینو خورد یکی دیگه اومد  این یکی رو خورد این خوردن همانطوری  ادامه داره و اون ایو میخوره  یکی دیگه میاد اونو میخوره من و بقیه موجودات و کهکشانها به خاطر این زنده ایم که در درون این موجودات اصلا دیده نمیشیم و میلیاردها سال هم بگذره به این زودی هضم نمیشیم به خاطر همین تونستم بنویسم وقتی منو خورد انگار هیج اتفاقی نیفتاده و اب از اب تکون نخورد چون تا منو با سیاره زمین خورد اونقدر جا بزرگ بود که هیچکسی نمیتونه بفهمه  خورده شده خوب برم سیب زمینی  سرخ کرده بخورم تا فردا  گرونتر شد  حسرت  نخوردنش  روی  دلم  نمونه...........